سفره ایرانی، بیش از محلی برای صرف غذا، عرصهای است برای نمایش هنر، مهماننوازی و پیوندهای عمیق فرهنگی. آشپزی ایرانی، با پیشینهای چندهزارساله، نه تنها مجموعهای از دستورهای پخت، بلکه روایتی است زنده از تاریخ پرفراز و نشیب این سرزمین، بازتابی از تنوع اقلیمی و جغرافیایی آن، و تجلیگاه ذوق، فلسفه و آیینهای مردمانش. هر غذا داستانی دارد و هر طعم، خاطرهای از تبادلات فرهنگی و نوآوریهای نسلها را در خود نهفته است.
در این مقاله از مجله فودکس، بر آنیم تا سفری اکتشافی به دل این میراث غنی داشته باشیم. از ریشههای کهن آن در دوران باستان آغاز میکنیم، سیر تحول و تکاملش را در گذر از امپراتوریها و تبادلات فرهنگی پی میگیریم، با ارکان اصلی، طعمهای شاخص و تکنیکهای منحصربهفرد آن آشنا میشویم، و در نهایت به جایگاه امروز آشپزی ایرانی در صحنه داخلی و جهانی نگاهی میاندازیم. هدف ما ارائه تصویری جامع و عمیق از این گنجینه طعم و فرهنگ است.
فودکس به عنوان پلتفرمی متعهد به کاوش و معرفی فرهنگهای غذایی اصیل، شما را به همراهی در این مسیر دعوت میکند. برای آشنایی بیشتر با دیگر جنبههای آشپزی جهانی و سنتهای غذایی ملل مختلف، میتوانید به بخش گردشگری غذا و نوشیدنی در مجله ما مراجعه کنید. اکنون، بیایید این سفر لذتبخش به دنیای طعمهای ایرانی را آغاز کنیم.
ریشههای باستانی: بنیانهای آشپزی در فلات ایران (دوران پیش از اسلام)
جغرافیا و خوان نعمت: تاثیر اقلیم بر سفرههای اولیه
فلات ایران، با تنوع چشمگیر اقلیمی خود، از کوهستانهای سر به فلک کشیده و دشتهای حاصلخیز گرفته تا سواحل گرم جنوبی و مناطق معتدل شمالی، از همان سپیدهدم تاریخ، بستری غنی و متنوع برای رویش گونههای مختلف گیاهی و پرورش انواع دام فراهم آورده است. این ویژگی منحصربهفرد جغرافیایی، سنگ بنای اصلی و تعیینکننده در شکلگیری مواد اولیه در آشپزی کهن ایرانی بود. غلات بومی مانند گندم و جو، که پایه اصلی نان و بسیاری از خوراکها شدند، حبوبات مغذی و متنوع، طیف وسیعی از سبزیها و گیاهان خودرو و معطر که هم به عنوان غذا و هم دارو کاربرد داشتند، و میوههایی چون انگور، انار، انجیر و سیب، از نخستین محصولاتی بودند که بر سر سفرههای ساکنان اولیه این سرزمین پهناور جای گرفتند و اساس طعمهای آینده را پیریزی کردند.
از اهلیسازی تا کشاورزی: نخستین گامها در شکلگیری آشپزی
با توسعه جوامع انسانی و گرایش به یکجانشینی در هزارههای پیش از میلاد در فلات ایران، فرآیند اهلیسازی گیاهان و جانوران نیز شتاب و اهمیت بیشتری یافت. کشت هدفمند گندم و جو برای تهیه نانهای ابتدایی، و پرورش گوسفند و بز به منظور تامین گوشت، شیر و سایر فرآوردههای لبنی، به ارکان اصلی معیشت و در نتیجه، بنیانهای تغذیه جوامع آن روز تبدیل شد. این تحولات بنیادین در سبک زندگی، نه تنها امنیت غذایی بیشتری را برای انسان اولیه به ارمغان آورد، بلکه زمینه را برای ابداع و تکامل روشهای اولیه پخت و پز، نگهداری مواد غذایی (مانند خشک کردن)، و شکلگیری اولین دستورهای غذایی ساده نیز فراهم ساخت.
شکوه هخامنشی (۵۵۰-۳۳۰ پیش از میلاد): طعمهای شاهانه و تبادلات جهانی
با ظهور و گسترش امپراتوری قدرتمند و پهناور هخامنشی، آشپزی در ایران وارد مرحله جدیدی از سازمانیافتگی و شکوفایی شد. وسعت قلمرو این امپراتوری، که از مرزهای هند تا کرانههای مدیترانه و شمال آفریقا گسترده بود، تبادلات فرهنگی و تجاری بیسابقهای را به همراه داشت. از این رو، مواد اولیه جدیدی مانند برخی ادویههای خاص از شرق (مثلا هل یا دارچین از مسیر هند) و احتمالا تکنیکهای نوین آشپزی (به عنوان مثال در پخت نان یا فرآوری برخی مواد غذایی) از مناطق غربی امپراتوری، وارد سفره ایرانی شد و آن را غنیتر ساخت. آشپزخانه دربار هخامنشی، به گواهی برخی اشارات در متون یونانی و همچنین تحلیل یافتههای باستانشناسی از تخت جمشید، بسیار مفصل، منظم و پرتجمل بوده است. در این آشپزخانهها به تنوع غذایی، کیفیت مواد اولیه، روشهای پخت دقیق و نحوه ارائه و تزئین غذا اهمیت ویژهای داده میشد. ضیافتهای شاهانه هخامنشی، نه تنها نمایشی از قدرت و ثروت بیکران امپراتوری، بلکه فرصتی برای نمایش اوج هنر و ظرافت آشپزی آن دوران نیز به شمار میرفت.
دوران اشکانی (۲۴۷ پیش از میلاد – ۲۲۴ میلادی): تداوم و تبادل در مسیر ابریشم
در دوره طولانی حکومت اشکانیان، که ایران به عنوان یکی از قدرتهای اصلی در مسیر حیاتی جاده ابریشم قرار داشت، سنتهای آشپزی پیشین که از دوره هخامنشی به ارث رسیده بود، تداوم یافت. همزمان، تبادلات فرهنگی و تجاری گسترده با تمدنهای شرق و غرب (مانند روم و چین) از طریق این شاهراه ارتباطی، بدون شک برخی تاثیرات جدید و ورود مواد اولیه متنوعتری را نیز به همراه آورد. اگرچه اسناد مکتوب مستقیم و جزئی از آشپزی این دوره نسبت به دوران هخامنشی یا ساسانی کمتر در دست است، اما میتوان پیشبینی کرد که پخت انواع نان، استفاده از گوشت (به خصوص گوسفند و شکار)، غلات، حبوبات و میوههای بومی و وارداتی همچنان اساس تغذیه مردم را تشکیل میداده است.
امپراتوری ساسانی (۲۲۴ – ۶۵۱ میلادی): اوج ظرافت، آیینها و طبایع غذا
عصر ساسانی شاهد اوجگیری دوباره قدرت متمرکز در ایران و به تبع آن، شکوه و توسعه بیشتر در تمام شئون زندگی، از جمله دربار و فرهنگ اشرافی بود که این امر در آشپزی نیز نمود بارزی یافت. استفاده از طیف وسیعتری از میوهها (مانند به، سیب، انار، انگور، خرما و مرکبات)، مغزها (چون گردو، بادام و پسته) و سبزیهای معطر در تهیه غذاها و نوشیدنیها بسیار رایجتر و متنوعتر شد. در این دوره، تکنیکهای پخت آرام و طولانی، مانند تهیه انواع خورشهای غلیظ و جاافتاده و آشهای مقوی، که به ترکیب بهتر و عمیقتر طعمها و همچنین نرم و مطبوع شدن گوشت و حبوبات کمک میکرد، توسعه و تکامل بیشتری یافت. آشپزی ساسانی به شدت تحت تاثیر آیینها، جشنها و باورهای دین زرتشتی نیز قرار داشت؛ چنانکه در جشنهای مهمی مانند نوروز و مهرگان، غذاهای خاص و نمادینی با استفاده از مواد اولیه فصلی و دارای بار معنایی (مانند سبزی پلو با ماهی در نوروز که سبزی نشانه رویش و ماهی نماد برکت و زندگی است) طبخ و مصرف میشد. تاکید بر تعادل طبع مواد غذایی (گرمی و سردی)، که ریشه در آموزههای طب سنتی کهن ایران داشت و توسط پزشکان و حکمای آن دوره ترویج میشد، از جمله ویژگیهای بسیار مهم رژیم غذایی ساسانیان بود. همچنین، فرهنگ نوشیدن شراب و تهیه انواع نوشیدنیهای تخمیری از میوهها، پیش از ورود اسلام به ایران، در میان طبقات مختلف جامعه، به ویژه در مناسبتها، جشنها و محافل اشرافی، رواج قابل توجهی داشت و بخشی از آداب پذیرایی محسوب میشد.
دوران اسلامی: تحولات، تبادلات و تکامل
تاثیر فرهنگ اسلامی و تبادل با اعراب: مواد اولیه جدید و علوم غذایی
ورود اسلام به ایران در قرن هفتم میلادی، سرآغاز دورهای از تحولات عمیق فرهنگی، اجتماعی و فکری بود که به طور طبیعی بر تمامی جنبههای زندگی، از جمله آشپزی و عادات غذایی، تأثیر گذاشت. برخی محدودیتهای غذایی جدید، مانند حرمت استفاده از گوشت خوک و ممنوعیت عمومی نوشیدنیهای الکلی، به تدریج در فرهنگ غذایی جامعه ایرانی پذیرفته شد. با این حال، نکته بسیار مهم این است که بسیاری از سنتهای ریشهدار و غنی آشپزی پیش از اسلام، با قدرت و پویایی به حیات خود ادامه دادند و ضمن تطبیق با آموزههای جدید، بنیان اصلی سفره ایرانی را همچنان حفظ کردند.
در این دوره، تبادلات فرهنگی و علمی میان ایران و سایر بخشهای جهان اسلام، به ویژه با مراکز بزرگ علمی و فرهنگی مانند بغداد در دوران خلافت عباسیان، گسترش چشمگیری یافت. دانشمندان، پزشکان و حکمای برجسته ایرانی، مانند محمد بن زکریای رازی و ابوعلی سینا، نقش بیبدیلی در تدوین و ترجمه متون علمی، از جمله آثار گرانسنگ مرتبط با طب، داروسازی و تغذیه، ایفا کردند. این آثار که بر درک بهتر خواص مواد غذایی، رژیمهای سالم و اصول حفظ سلامتی (حفظ الصحه) تاکید داشتند، بر فرهنگ غذایی نخبگان و به تدریج عموم مردم تأثیرگذار بودند. همچنین، از طریق این تبادلات گسترده، برخی مواد اولیه جدید مانند نیشکر و روشهای پیشرفتهتر در تصفیه شکر، و شاید برخی ادویههای خاص که از مسیرهای تجاری جنوبیتر (مانند مسیرهای دریایی از هند و شرق آفریقا) به منطقه میرسیدند، به سفره ایرانی راه یافتند یا کاربردشان در تهیه انواع شیرینیها و نوشیدنیها گستردهتر و متنوعتر شد.
با این حال، باید با تاکید فراوان بیان کرد که این تأثیرات به هیچ وجه یکطرفه نبود. فرهنگ و تمدن غنی و کهن ایران، به ویژه در دوران اوج خلافت عباسیان، تأثیر بسیار عمیق، گسترده و بنیادینی بر فرهنگ، هنر، ادبیات، معماری و به خصوص آشپزی دربار بغداد و به تبع آن، بخش بزرگی از جهان اسلام گذاشت. بسیاری از غذاها، شیرینیها، نوشیدنیها و حتی آداب و تشریفات پذیرایی و سفرهآرایی فاخر ایرانی، توسط خلفای عباسی و درباریان آنان با اشتیاق اقتباس، تحسین و ترویج شد و به بخشی از آشپزی کلاسیک اسلامی تبدیل گشت.
نقش اقوام ترک و دوره مغول: بافتها و طعمهای نوین
با ورود و سپس حاکمیت سلسلههای ترکتبار مانند غزنویان و به ویژه سلجوقیان، و پس از آن، یورش ویرانگر و استیلای مغولان و شکلگیری حکومت ایلخانان، آشپزی ایرانی شاهد ورود برخی عناصر، مواد اولیه و تکنیکهای جدید دیگر شد که با فرهنگ غذایی مردمان کوچنشین و جنگاور آسیای مرکزی همخوانی داشت. این اقوام، فرهنگ غذایی عمدتا مبتنی بر دامپروری و استفاده گسترده و متنوع از انواع گوشت (به خصوص گوسفند) و فرآوردههای لبنی (مانند ماست، دوغ، کشک، پنیرهای گوناگون و روغن حیوانی) را با خود به همراه داشتند. این موارد با سنتهای کهن دامپروری و استفاده از لبنیات در ایران درآمیخت و آن را غنیتر و متنوعتر ساخت.
همچنین، غذاهایی مانند انواع آشها (سوپهای غلیظ و مقوی) با افزودن رشته (که یادآور نودلها و پاستاهای آسیای شرقی و مرکزی است و شاید از طریق همین اقوام به ایران راه یافته باشد)، و برخی خوراکهای خمیری مغزدار شبیه به مانتی یا انواع پیراشکی و بورک، احتمالا در این دوران رواج بیشتری یافتند یا اشکال جدید و بومیشدهای پیدا کردند. استفاده از زرشک (Barberry) به عنوان یک چاشنی با طعم ترش ملس و رنگدهنده زیبا در انواع پلوها و برخی خورشها نیز به نظر میرسد در این دورهها گسترش و محبوبیت بیشتری یافته باشد.
رنسانس صفویه (قرن ۱۶ تا ۱۸ میلادی): تثبیت و تدوین آشپزی کلاسیک ایرانی
دوره صفویه را میتوان به حق، دوران شکوفایی مجدد، تثبیت و تدوین بسیاری از ارکان و نمادهای آشپزی کلاسیک ایرانی که امروز به عنوان میراث ملی میشناسیم، دانست. با ایجاد یک حکومت مرکزی قدرتمند و باثبات پس از قرنها ناآرامی، و توجه ویژه دربار صفوی به هنر، معماری، تجملات و فرهنگ، آشپزی نیز به سطح بسیار بالایی از ظرافت، تنوع و پیچیدگی دست یافت. بسیاری از خورشهای معروف ایرانی (مانند قورمهسبزی، فسنجان، قیمه)، پلوهای ترکیبی و معطر (مانند زرشک پلو، شیرین پلو، مرصع پلو)، و انواع شیرینیها، حلواها و دسرها در این دوره یا شکل نهایی و شناختهشده خود را یافتند یا به اوج کمال و محبوبیت رسیدند.
آشپزخانههای سلطنتی صفوی (مطبخ شاهی) بسیار مجهز، بزرگ و سازمانیافته بودند و آشپزهای ماهر و زبردست (باورچیها) در آنها به تهیه غذاهای متنوع و پرتجمل برای شاه، درباریان و مهمانان میپرداختند. از این دوران، خوشبختانه نخستین کتابهای آشپزی مدون و جامع به زبان فارسی نیز به یادگار مانده است. از مهمترین این آثار میتوان به «کارنامه در باب طباخی و صنعت آن» نوشته حاجی محمدعلی باورچی بغدادی، آشپز مخصوص شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب اول صفوی، و همچنین «ماده الحیوه، رساله در علم طباخی» نوشته نورالله، آشپز شاه عباس بزرگ، اشاره کرد. این کتابها حاوی دستورهای دقیق و متنوعی برای تهیه انواع غذاها، پلوها، خورشها، کبابها، آشها، شیرینیها، مرباها و نوشیدنیها هستند و منبع بسیار ارزشمندی برای شناخت آشپزی آن دوره به شمار میروند. شهر اصفهان، پایتخت باشکوه و پررونق صفویان، نه تنها مرکز هنر، معماری و تجارت، بلکه به کانون مهمی برای فرهنگ غذایی و نوآوریهای آشپزی نیز تبدیل شد. رونق قهوهخانهها در این دوره نیز، که پیشتر به تفصیل به آن اشاره شد، بر فرهنگ نوشیدنی و برخی خوراکهای سبک و همراه آنها تأثیرگذار بود.
ایران بر سر راه ابریشم: چهارراه تبادل طعمها
ایران به مثابه چهارراه آشپزی: نقش جاده ابریشم
موقعیت جغرافیایی استراتژیک ایران، به ویژه قرار گرفتن آن در مسیر اصلی جاده ابریشم، نقشی کلیدی در تبدیل این سرزمین به یک چهارراه بزرگ برای تبادل کالا، فرهنگ و البته طعمها ایفا کرد. این شبکه گسترده تجاری که شرق و غرب جهان باستان و قرون میانه را به هم متصل میکرد، بستری بینظیر برای ورود مواد اولیه جدید به ایران و همچنین معرفی محصولات و دستاوردهای آشپزی ایرانی به سایر تمدنها بود. کاروانهایی که از این مسیر عبور میکردند، نه تنها ابریشم و کالاهای گرانبها، بلکه انواع ادویهها (مانند فلفل، زنجبیل، جوز هندی از شرق)، میوههای ناشناخته، برنجهای با کیفیت متفاوت و حتی تکنیکهای جدید آشپزی را با خود به همراه میآوردند و در مقابل، با طعمهای بینظیر زعفران، پسته، گلاب و غذاهای لذیذ ایرانی آشنا میشدند.
تاثیرات متقابل: داد و ستد طعمها با شرق و غرب
این تبادلات در جاده ابریشم کاملا دوطرفه بود. همانطور که آشپزی ایرانی از مواد اولیه و روشهای مناطق دیگر بهره میبرد، خود نیز تاثیرات عمیقی بر آشپزی سرزمینهای همجوار و دورتر گذاشت. به عنوان نمونه، بسیاری از پژوهشگران معتقدند که آشپزی گورکانیان هند (Mughlai Cuisine)، با پلوهای پر ادویه و معطر، خورشهای غنی و دسرهای خاصش، به شدت تحت تاثیر سنتهای آشپزی دربار ایران، به ویژه در دوره صفویه، بوده است. همچنین، برخی روشهای تهیه شیرینی یا استفاده از طعمدهندههایی مانند گلاب و زعفران از طریق ایران به امپراتوری عثمانی و حتی اروپا راه یافت. از سوی دیگر، ورود برنج از شرق و تکامل پخت آن در ایران، یا تاثیر برخی غذاهای آسیای مرکزی که پیشتر اشاره شد، نمونههایی از تاثیرپذیری آشپزی ایرانی هستند.
مواجهه با دنیای جدید: ورود محصولات قاره آمریکا
یکی دیگر از نقاط عطف مهم در تاریخ آشپزی ایرانی، مواجهه با مواد اولیهای بود که پس از اکتشاف قاره آمریکا توسط اروپاییان، به تدریج به سایر نقاط جهان از جمله ایران راه یافتند. این مواد اولیه جدید، که عمدتا از طریق مسیرهای تجاری امپراتوری عثمانی یا کمپانیهای تجاری اروپایی (مانند هلند و انگلیس) از قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی به بعد وارد ایران شدند، به نوعی انقلابی در طعمها، رنگها و بافت غذاهای سفره ایرانی ایجاد کردند. گوجهفرنگی، سیبزمینی، انواع فلفل دلمهای و فلفل تند، لوبیا چیتی و انواع دیگر لوبیا، و کدو حلوایی از مهمترین این محصولات تازهوارد بودند. آشپزهای خلاق ایرانی با مهارت این مواد جدید را در دستورهای سنتی ادغام کردند یا غذاهای کاملا جدیدی با آنها ابداع نمودند؛ چنانکه امروزه تصور بسیاری از خورشهای محبوب (مانند خورش بادمجان یا قیمه سیبزمینی)، آشها، پلوها و حتی برخی چاشنیها بدون حضور این مواد اولیه دنیای جدید، برای ما دشوار به نظر میرسد.
ارکان اصلی آشپزی ایرانی: مواد اولیه، طعمها و عطرها
آشپزی ایرانی، با وجود تنوع منطقهای، بر پایه چند رکن اصلی استوار است که هویت و ویژگیهای منحصربهفرد آن را شکل میدهند. شناخت این ارکان کلیدی، درک عمیقتری از فلسفه و هنر این آشپزی کهن به ما میدهد.
سهگانه مقدس: برنج، نان و سبزی
برنج: بدون شک، برنج جایگاه ویژهای در سفره ایرانی دارد و پخت آن خود یک هنر محسوب میشود. از برنج سفید و سادهای که به صورت چِلو (آبکش شده و دمکشیده، اغلب همراه با کره و زعفران) در کنار انواع خورش و کباب سرو میشود، تا پُلوهای رنگارنگ و پرمایه که برنج با مواد دیگری چون سبزیجات، حبوبات، گوشت، مرغ، رشته یا میوههای خشک ترکیب و دم میکشد (مانند باقالی پلو، سبزی پلو، آلبالو پلو، عدس پلو)، برنج در قلب بسیاری از غذاهای اصلی قرار دارد. اوج هنر پخت برنج ایرانی، تَهدیگ است؛ آن لایه طلایی، برشته و خوشمزهای که در کف قابلمه تشکیل میشود و خود به تنهایی طرفداران بسیاری دارد.
نان: در کنار برنج، نان (نان) دیگر رکن جداییناپذیر تغذیه ایرانی است. تنوع نانهای سنتی در ایران، که اغلب در نانواییهای تخصصی و به روشهای کهن پخته میشوند، بسیار قابل توجه است. سنگک (نان سبوسدار و درازی که روی سنگریزههای داغ پخته میشود)، بربری (نانی ضخیمتر با بافتی نرم و سطحی راهراه)، لواش (نانی بسیار نازک، نرم و انعطافپذیر) و تافتون (نانی نازکتر از بربری و گرد)، تنها چند نمونه از نانهای محبوبی هستند که هرکدام با غذاهای خاصی بهتر همراه میشوند و بخشی از هویت غذایی روزمره را تشکیل میدهند.
سبزی: استفاده بسیار گسترده، متنوع و هوشمندانه از انواع سبزیجات تازه و خشک (سبزی)، یکی دیگر از شاخصههای اصلی و متمایزکننده آشپزی ایرانی است. سبزی خوردن، بشقابی شامل ترکیبی از سبزیهای تازه فصل (مانند ریحان، نعناع، ترخون، جعفری، گشنیز، شاهی، پیازچه، تربچه) که تقریباً در کنار تمام وعدههای غذایی اصلی به عنوان چاشنی، طعمدهنده و مکمل غذایی سرو میشود، نمادی از این اهمیت است. علاوه بر این، ترکیبهای پیچیده و بسیار معطری از سبزیجات مختلف (اغلب خرد شده و گاهی تفت داده شده) اساس بسیاری از غذاهای ملی و پرطرفدار مانند خورش قورمهسبزی و کوکو سبزی را میسازد و عطر و طعم بینظیری به آنها میبخشد.
فلسفه طعم: تعادل، ظرافت و عطر
آشپزی ایرانی بیش از آنکه بر تندی شدید یا یک طعم غالب و یکنواخت تکیه کند، بر پایه ایجاد تعادل، پیچیدگی و هارمونی میان طعمهای مختلف و لایههای عطری استوار است. هنر آشپز ایرانی در ترکیب ماهرانه و متناسب طعمهای اصلی ترش (که منابع آن میتواند آلو، لیمو عمانی، زرشک، آبغوره، آب نارنج، سرکه، تمر هندی یا کشک و ماست ترش باشد)، شیرین (از شکر، عسل، شیرهها، خرما، کشمش، قیسی و دیگر میوههای خشک)، شور (نمک) و حتی گاهی کمی تلخ یا گس (مانند گردو در فسنجان یا برخی سبزیها) نهفته است. خورش فسنجان، با آن ترکیب جادوییاش از گردوی آسیاب شده، رب انار (ترش یا ملس) و گوشت (معمولا مرغ یا اردک)، شاید بهترین نمونه از این فلسفه تعادل و پیچیدگی طعمها باشد.
ادویهجات کلیدی در آشپزی ایرانی نیز بیشتر در خدمت ایجاد عطرهای پیچیده و تکمیل طعمها هستند تا صرفا ایجاد تندی. زعفران، به عنوان گرانبهاترین ادویه جهان، نقشی بیبدیل در عطر، رنگ و طعم اشرافی بسیاری از پلوها، خورشها، دسرها و نوشیدنیهای ایرانی دارد. زردچوبه پایه رنگ و عطر بسیاری از غذاهاست. دارچین و هل عمدتا در پلوهای شیرین، دسرها و چای به کار میروند. سماق چاشنی ترش و ضروری کباب است و لیمو عمانی (لیموترش خشک شده) با ایجاد طعمی ترش و کمی تلخ و منحصر به فرد، به بسیاری از خورشها عمق میبخشد. علاوه بر اینها، گلاب، انواع عرقیات گیاهی معطر (مانند عرق بیدمشک یا بهارنارنج)، انواع مغزها (پسته، بادام، گردو) و میوههای خشک (کشمش، زرشک، آلو، قیسی و…) نیز به طور گسترده برای ایجاد عطرهای دلپذیر، طعمهای غنی و بافتهای متنوع در غذاها، شیرینیها و نوشیدنیها استفاده میشوند.
پروتئینها و لبنیات: از کباب تا کشک
گوشت، به خصوص گوشت گوسفند و بره به دلیل سازگاری با ذائقه ایرانی و شرایط پرورش دام در منطقه، و همچنین گوشت مرغ و انواع ماکیان، جایگاه مهمی در آشپزی سنتی ایرانی دارند. کبابها، که اغلب از گوشت چرخکرده یا قطعات گوشت (بره، گوساله یا مرغ) که به دقت در موادی چون پیاز، ماست، آبلیمو و ادویهجات مرینیت شده و سپس بر روی آتش زغال یا منقل پخته میشوند، یکی از محبوبترین و شناختهشدهترین دستههای غذایی ایرانی در سطح جهان هستند (مانند کباب کوبیده، برگ، جوجه کباب، چنجه). در مناطق ساحلی شمال (دریای خزر) و جنوب (خلیج فارس و دریای عمان)، انواع ماهی و میگو نیز بخش مهم و متنوعی از رژیم غذایی محلی را تشکیل میدهند و به روشهای مختلفی طبخ میشوند.
لبنیات نیز نقش بسیار پررنگ و حیاتی در سفره ایرانی ایفا میکنند. ماست، چه به صورت ساده، چکیده یا مخلوط با سبزیجات و خیار (ماست و خیار)، به عنوان یک چاشنی خنککننده، مکمل و گاه حتی بخشی از غذای اصلی در کنار بسیاری از پلوها و خورشها مصرف میشود. دوغ، نوشیدنی سنتی، گوارا و بسیار محبوبی بر پایه ماست است که به خصوص در فصول گرم سال طرفداران زیادی دارد. کشک (که نوعی فرآورده تخمیری و تغلیظ یا خشک شده از شیر یا دوغ است و باید پیش از مصرف ساییده و آماده شود)، با طعم شور و ترش و بافت غلیظ و منحصربهفرد خود، به برخی آشها (مانند آش رشته) و غذاها (مانند کشک بادمجان و حلیم بادمجان) هویت میبخشد. پنیر، به ویژه پنیرهای سنتی سفید مانند پنیر لیقوان، نیز جزء جداییناپذیر صبحانه ایرانی در کنار نان تازه، گردو و سبزی خوردن است.
تکنیکهای ماندگار و غذاهای نمادین
آشپزی ایرانی سرشار از تکنیکهای پخت و پز منحصربهفردی است که در طول قرنها تکامل یافته و به خلق غذاهایی نمادین با طعمها و بافتهای بینظیر منجر شده است. در این بخش به چند مورد از مهمترین این تکنیکها و غذاهای مرتبط با آنها اشاره میکنیم.
هنر پخت آرام: خورشهای ایرانی (Khoresht – Stews)
یکی از برجستهترین ویژگیها و شاید بتوان گفت قلب تپنده آشپزی کلاسیک ایرانی، خورشها (Khoresht) هستند. خورش در واقع به طیف وسیعی از غذاهای پخته شده در سس یا آبِ گوشت/سبزیجات اطلاق میشود که معمولا با ترکیبی از گوشت (گوسفند، گوساله، مرغ یا گاهی ماهی)، حبوبات، انواع سبزیجات تازه یا خشک، و میوهها (تازه، خشک یا به صورت چاشنی مانند رب انار یا آبغوره) تهیه میشوند. عنصر کلیدی در تهیه یک خورش اصیل ایرانی، تکنیک پخت آرام و طولانی (Slow Cooking) با حرارت ملایم است. این فرآیند چند ساعته باعث میشود تا خورش کاملا به اصطلاح «جا بیفتد»، روغن طبیعی مواد (در صورت وجود) به سطح آن بیاید، طعمها به خوبی در هم ادغام شوند و بافت گوشت و سایر مواد کاملا نرم و لطیف گردد. هر خورش در ایران هویت، مواد اولیه و داستان خاص خود را دارد، اما از نمادینترین و محبوبترین آنها در سطح ملی و حتی جهانی میتوان به خورش قورمهسبزی (ترکیب بینظیر سبزیجات معطر سرخ شده، گوشت قرمز، لوبیا قرمز و لیمو عمانی)، خورش قیمه (با لپه، گوشت قرمز، لیمو عمانی و اغلب همراه با سیبزمینی سرخ شده یا بادمجان سرخ شده) و خورش فسنجان (خورش مجلسی با گردوی آسیاب شده، رب انار و گوشت مرغ، اردک یا گاهی گوشت قلقلی) اشاره کرد. خورشها تقریبا همیشه در کنار چلو سفید زعفرانی سرو میشوند.
استادی در پخت برنج: روشهای پلو و هنر تهدیگ
همانطور که پیشتر اشاره شد، برنج در آشپزی ایرانی تنها یک مکمل ساده نیست، بلکه تکنیکهای پخت آن، به ویژه پلو و چلو، به سطحی از هنر و مهارت رسیده است. روش اصلی پخت برنج مجلسی ایرانی، چلو آبکش نام دارد. در این روش، برنج مرغوب ایرانی (که اغلب از قبل برای چند ساعت خیسانده شده) ابتدا در حجم زیادی آب جوش و نمک برای مدت کوتاهی نیمپز میشود، سپس آبکش شده و در نهایت در قابلمهای که کف آن روغن ریخته شده، همراه با بخار آب و حرارت بسیار ملایم، دم میکشد. گاهی برای عطر و رنگ بهتر، کمی زعفران دمکرده نیز به آن اضافه میشود. نتیجه این فرآیند دقیق، برنجی است با دانههای کاملا قد کشیده، جدا از هم (اصطلاحا دانه دانه)، نرم و معطر. پلوها نیز با روشی کمابیش مشابه (گاهی به صورت کته یا دمی و بدون آبکش کردن) اما با افزودن مواد دیگری مانند سبزی، عدس، باقلا، لوبیا، رشته، زرشک، انواع گوشت، مرغ، ماهی یا میوههای خشک و ادویهجات در مراحل مختلف پخت تهیه میشوند که تنوع بینظیری به دنیای برنج ایرانی بخشیدهاند (مانند زرشک پلو، باقالی پلو، عدس پلو، لوبیا پلو، سبزی پلو، شیرین پلو، مرصع پلو و…). اما شاید خلاقانهترین و محبوبترین بخش پخت برنج ایرانی، هنر خلق تَهدیگ (Tahdig) باشد؛ آن لایه ترد، طلایی، روغنی و بینهایت خوشمزهای که از برنج یا موادی مانند نان لواش، سیبزمینی ورقهشده یا حتی برگ کاهو در کف قابلمه در حین دم کشیدن برنج تشکیل میشود و اغلب بر سر آن در میان اعضای خانواده رقابتی درمیگیرد.
مهارت در کبابپزی: طعم آتش و جادوی مرینیت
کباب کردن گوشت، یکی دیگر از تکنیکهای بسیار اصیل و فوقالعاده محبوب در آشپزی ایرانی است که آوازه آن به سراسر جهان رسیده است. کبابهای ایرانی، که عمدتا روی آتش مستقیم زغال چوب یا منقلهای مخصوص تهیه میشوند، بافتی نرم، آبدار و طعمی دودی و دلپذیر دارند که با کبابهای سایر ملل متفاوت است. راز اصلی این طعم و بافت منحصربهفرد، علاوه بر انتخاب گوشت با کیفیت (معمولا از بهترین قسمتهای گوشت بره، گوساله یا مرغ)، در هنر مرینیت کردن (Marinating) یا طعمدار کردن گوشت با ترکیبی جادویی از موادی چون پیاز رنده شده، ماست یا روغن زیتون، آبلیمو یا آب نارنج، زعفران دمکرده فراوان و ادویهجات مناسب برای چندین ساعت (گاهی از شب قبل) است. این کار باعث نرم شدن بافت گوشت و نفوذ عمیق و لایهلایه طعمها به درون آن میشود. از معروفترین و پرطرفدارترین کبابهای ایرانی میتوان به کباب کوبیده (از گوشت چرخکرده گوسفند و گوساله که به طرز ماهرانهای به سیخ کشیده میشود)، کباب برگ (از گوشت فیله یا راسته گوسفند یا گوساله که پهن و کوبیده شده)، جوجه کباب (از قطعات مرغ بدون استخوان یا با استخوان که در زعفران و آبلیمو مرینیت شده) و کباب چنجه (قطعات مکعبی گوشت بره یا گوساله مرینیت شده) اشاره کرد. کبابها معمولا با چلو زعفرانی، گوجهفرنگی کبابی، پیاز خام، سبزی خوردن و سماق سرو میشوند.
حفظ طعمها و رنگها: هنر نگهداری سنتی مواد غذایی
آشپزی غنی ایرانی همچنین شامل روشهای سنتی، کارآمد و هوشمندانهای برای نگهداری مواد غذایی و امکان بهرهبرداری از محصولات متنوع فصلی در تمام طول سال بوده است. این روشها نه تنها به افزایش ماندگاری مواد کمک میکردند، بلکه چاشنیها و محصولات جدیدی با طعمها و کاربردهای منحصربهفرد ایجاد مینمودند. از جمله رایجترین این تکنیکها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ترشی انداختن: تهیه انواع ترشیجات (Torshi) از تقریبا هر نوع سبزی یا میوهای (مانند بادمجان، کلم، سیر، پیاز، انبه، آلبالو و…) با استفاده از سرکه، نمک و گاهی ادویهجات، که به عنوان چاشنیهای اشتهاآور و طعمدهنده در کنار بسیاری از غذاها مصرف میشوند.
تهیه مربا: پختن انواع مربا (Moraba) از میوههای مختلف (مانند به، آلبالو، هویج، پوست پرتقال، انجیر و…) با شکر برای نگهداری طولانیمدت و مصرف به عنوان صبحانه، دسر یا همراه چای.
خشک کردن: روشی بسیار کهن برای نگهداری انواع میوه (مانند قیسی، آلو، کشمش، انجیر خشک)، سبزیجات معطر (نعناع، شوید، ترخون و…)، کشک (که پیشتر توضیح داده شد) و حتی رشته (برای آش رشته). این مواد خشک شده، هم ماندگاری بالایی دارند و هم طعم و عطر متفاوتی نسبت به شکل تازه خود پیدا میکنند.
شور انداختن: نگهداری برخی سبزیجات مانند خیار یا کلم در آب نمک برای تهیه خیارشور یا کلمشور.
این چاشنیها و مواد نگهداری شده، بخش جداییناپذیر و بسیار مهمی از سفره سنتی ایرانی را تشکیل میدهند و به آن تنوع طعمی، رنگی و بافتی قابل توجهی در فصول مختلف سال میبخشند.
آشپزی معاصر ایران: تداوم، نوآوری و حضور جهانی
آشپزی ایرانی، همچون رودی خروشان که از سرچشمههای تاریخ جاری شده، در دوران معاصر نیز متوقف نمانده و با حفظ اصالتهای خود، به مسیر پویای تحول و نوآوری ادامه میدهد. درک وضعیت امروز این آشپزی غنی، نیازمند توجه به تنوع منطقهای، روندهای جدید و حضور آن در فراسوی مرزهای ایران است.
تنوع غنی منطقهای: گنجینههای پنهان در سراسر ایران
آشپزی ایرانی به هیچ وجه یک پدیده یکپارچه و همگون نیست، بلکه گنجینهای است سرشار از خردهفرهنگهای آشپزی منطقهای که هر کدام داستانها، طعمها و مواد اولیه منحصربهفرد خود را دارند. این تنوع شگفتانگیز، بازتابی مستقیم از گوناگونی اقلیمی، تاریخی و قومیتی در سراسر فلات ایران است. به عنوان نمونه:
آشپزی خطه شمال (استانهای گیلان، مازندران و گلستان): با تاکید فراوان بر سبزیجات تازه و معطر محلی (چوچاق، خالواش و…)، برنج درجه یک، ماهیهای دریای خزر، سیر فراوان، گردو و طعمهای ترش و ملس دلپذیر (مانند رب انار، آب نارنج، آلوچه). غذاهایی چون میرزاقاسمی، باقلاقاتق، مرغ ترش و انواع ماهی شکمپر، نماینده این سبک هستند.
آشپزی جنوب (استانهای خوزستان، بوشهر، هرمزگان): بهرهگیری از ماهی و میگوی تازه خلیج فارس و دریای عمان، استفاده سخاوتمندانه از ادویههای تند و گرم (مانند فلفل و زردچوبه)، تمر هندی برای ایجاد طعم ترش و همچنین سبزیجات خاص منطقه. قلیه ماهی، قلیه میگو، سمبوسه و فلافل (با ریشه عربی اما کاملا ایرانیزه شده) از نمادهای این منطقه به شمار میروند.
آشپزی مناطق آذری (آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل): معروف به آشهای مقوی و متنوع (مانند آش دوغ)، کوفتههای لذیذ (به ویژه کوفته تبریزی)، دلمهها و غذاهای نسبتا حجیمتر و گاهی با طعمهای ترشتر (با استفاده از سرکه یا غوره).
آشپزی کردی: مبتنی بر دامداری منطقه، با تاکید بر کبابهای متنوع، آشهای محلی، استفاده از گیاهان کوهی و لبنیات تازه و مرغوب.
آشپزی خراسان: نشاندهنده نزدیکی فرهنگی و تاریخی با مناطق آسیای میانه، با پلوهای خاص، استفاده از حبوبات و برخی ادویهها و چاشنیهای متفاوت. شناخت این تنوع بینظیر منطقهای برای درک عمق و گستردگی واقعی آشپزی ایرانی کاملا ضروری است.
روندهای امروزی: از بازتفسیر سنت تا آشپزی تلفیقی (فیوژن)
صحنه آشپزی در ایران امروز، صحنهای پویا و در حال تحول است. در کنار حفظ و احترام به سنتهای دیرین، شاهد روندهای جالب توجهی هستیم. از یک سو، گرایشی قوی به بازشناسی و احیای ریشهها وجود دارد؛ سرآشپزها و رستورانهای بسیاری تلاش میکنند دستورهای سنتی و گاه فراموششده را با نگاهی امروزیتر، تکنیکهای دقیقتر و تاکید مضاعف بر کیفیت و تازگی مواد اولیه، بازتفسیر و ارائه کنند. از سوی دیگر، پدیده آشپزی تلفیقی (Fusion Cuisine) نیز به تدریج جایگاه خود را پیدا کرده است؛ جایی که عناصر، طعمها یا تکنیکهای آشپزی ایرانی با ظرافت با عناصر آشپزی دیگر فرهنگهای جهانی، به خصوص اروپایی (مانند فرانسوی یا ایتالیایی) یا آسیای شرقی (مانند ژاپنی)، ترکیب میشود تا تجربههای طعمی کاملاً جدیدی خلق گردد. همچنین، رشد چشمگیر فرهنگ رستورانگردی و کافهنشینی در شهرهای بزرگ و ظهور نسل جدیدی از سرآشپزهای تحصیلکرده، خلاق و آشنا با روندهای جهانی، به افزایش سطح کیفی، تنوع در منوها و بهبود چشمگیر در نحوه ارائه و چیدمان غذا (plating) کمک شایانی کرده است.
آشپزی ایرانی در فراسوی مرزها: دیاسپورا و تداوم سنت
مهاجرت گسترده ایرانیان به نقاط مختلف جهان، به خصوص در دهههای اخیر، باعث شکلگیری جوامع پرجمعیت دیاسپورای ایرانی در آمریکای شمالی، اروپا، استرالیا و سایر نقاط شده است. این جوامع نقشی بسیار کلیدی و حیاتی در حفظ، ترویج و همچنین تطبیق دادن آشپزی غنی ایرانی در محیطهای فرهنگی جدید ایفا کردهاند. رستورانهای ایرانی در شهرهای بزرگ جهان نه تنها به پاتوقی برای گردهمایی ایرانیان مقیم خارج از کشور تبدیل شدهاند، بلکه به عنوان سفیران فرهنگی، نقش مهمی در معرفی طعمها، غذاها و آداب مهماننوازی ایرانی به مخاطبان گسترده غیرایرانی ایفا میکنند. در همین حال، آشپزی خانگی در میان خانوادههای دیاسپورا، با وجود چالشهایی مانند یافتن برخی مواد اولیه اصیل یا صرف زمان لازم برای تهیه غذاهای سنتی، همچنان به عنوان یکی از مهمترین و قدرتمندترین ارکان حفظ هویت فرهنگی و پیوند با سرزمین مادری عمل میکند. جالب آنکه این آشپزی گاه با تاثیرپذیری ناگزیر یا خلاقانه از فرهنگ غذایی کشور میزبان، اشکال جدید و جالبی نیز به خود میگیرد.
حضور جهانی امروز: نفوذ طعمهای ایرانی
تاثیر آشپزی ایرانی در صحنه جهانی امروز، فراتر از رستورانهای صرفا ایرانی رفته است. برخی از مواد اولیه کلیدی، طعمهای شاخص و حتی تکنیکهای آشپزی ایرانی در سالهای اخیر توجه بیشتری را در میان سرآشپزها، نویسندگان غذا و علاقهمندان به آشپزی در سراسر جهان به خود جلب کردهاند. زعفران ایرانی همچنان به عنوان مرغوبترین و معطرترین زعفران جهان، جایگاه ویژه خود را حفظ کرده است. پسته ایرانی، گلاب ناب کاشان، رب انار با طعم ترش و شیرین منحصربهفردش، زرشک با رنگ و طعم زیبایش، و لیمو عمانی با عطر خاصش، به طور فزایندهای توسط سرآشپزهای نوآور غیرایرانی برای ایجاد لایههای طعمی جدید و منحصربهفرد در انواع غذاها، دسرها و حتی نوشیدنیها استفاده میشوند. حتی برخی غذاهای کلاسیک مانند انواع کبابها یا خورشهایی چون قورمهسبزی و فسنجان، فراتر از رستورانهای قومی رفته و گاه در منوی رستورانهای مدرن بینالمللی نیز به عنوان نمایندهای از طعمهای غنی خاورمیانه یا ایران، جای خود را باز کردهاند که این خود نشان از جذابیت پایدار و ظرفیت بالای جهانی شدن این آشپزی کهن و پرمایه دارد.
جمعبندی: میراث ماندگار طعمهای ایرانی
سفری که در این مقاله در دنیای آشپزی ایرانی آغاز کردیم، ما را از دل تاریخ کهن این سرزمین و ریشههای باستانی شکلگیری طعمها، به دوران پر تب و تاب و پربار اسلامی، شکوه و ظرافت عصر صفوی، و در نهایت به پیچیدگیها، چالشها و نوآوریهای دوران معاصر رساند. دیدیم که آشپزی ایرانی، بسیار بیشتر از مجموعهای صرف از دستورهای غذایی، آینهای تمامنما و بازتابی صادق از تاریخ پرفراز و نشیب، جغرافیای متنوع، باورها و آیینهای مذهبی و ملی، هنر و خلاقیت، و روحیه خاص مردمان این سرزمین کهن است. این آشپزی، داستان انعطافپذیری، داد و ستد فرهنگی، حفظ هویت و در عین حال، آغوش باز برای پذیرش و بومیسازی عناصر نو است؛ داستانی که طعمها، عطرها و رنگها، راویان اصلی و شیرینسخن آن هستند.
فلسفه حاکم بر این آشپزی غنی، اغلب بر پایه تعادل (میان طعمهای گوناگون، و همچنین میان طبع «گرمی» و «سردی» مواد اولیه بر اساس طب سنتی)، احترام عمیق به مواد اولیه و بهرهگیری هوشمندانه و قدرشناسانه از محصولات فصلی و بومی هر منطقه، و اهمیت بنیادین مهماننوازی و گردهم آمدن خانواده و دوستان بر سر سفره استوار است. ظرافت در ترکیب ادویهها و سبزیجات معطر، صبر و حوصله مثالزدنی در پخت آرام و طولانی خورشها و پلوهای جاافتاده، و هنر در تزئین و آراستن سفره و غذا، همگی نشان از فرهنگی غنی، ریشهدار و توجه به جزئیات و زیباییشناسی دارند. این میراث گرانبهای فرهنگی، نه تنها در خانههای میلیونها ایرانی در سراسر جهان با عشق و وسواس زنده نگه داشته شده است، بلکه همانطور که دیدیم، به طور فزایندهای به عنوان منبع الهامی برای سرآشپزها، محققان و علاقهمندان به دنیای غذا در سطح بینالمللی نیز مطرح میشود.
آشپزی ایرانی، با تمام تنوع بینظیر و تاریخ پربارش، دعوتی است صمیمانه به تجربه طعمهای اصیل، خاطرهانگیز و درک فرهنگی عمیقتر. فودکس نیز در راستای ماموریت خود برای کاوش، معرفی و ترویج فرهنگهای غذایی اصیل و ارزشمند جهانی، تلاش میکند تا با ارائه اطلاعات دقیق و کاربردی، بخشی از این گنجینه بیکران را به شما معرفی نماید. برای آشنایی عملی بیشتر با این آشپزی جذاب و تهیه غذاهای لذیذ و متنوع ایرانی در منزل، و همچنین برای ادامه کاوش خود در فرهنگ غذایی سایر ملل، شما را به مطالعه دستورهای دقیق پخت و پز و مقالات تخصصی دیگر ما در بخش گردشگری غذا و نوشیدنی در مجله فودکس دعوت میکنیم.
امیدواریم این سفر در دنیای شگفتانگیز و پر از طعم و عطر آشپزی ایرانی برای شما لذتبخش و آموزنده بوده باشد.
سوالات پرتکرار
ویژگیهای اصلی و متمایزکننده آشپزی ایرانی چیست؟
آشپزی ایرانی با تعادل طعمها (ترکیب ماهرانه ترش، شیرین، شور و گاهی کمی گس یا تلخ)، استفاده بسیار گسترده از سبزیجات معطر تازه و خشک (بیش از بسیاری از آشپزیهای دیگر)، پخت هنرمندانه و جایگاه محوری برنج (پلو و چلو) همراه با تهدیگ، و بهکارگیری ادویههای کلیدی چون زعفران، زردچوبه و لیمو عمانی برای ایجاد عطر و طعم لایهلایه و پیچیده، شناخته میشود. پخت آرام و جا افتادن خورشها نیز از ارکان مهم آن است.
تفاوت اصلی آشپزی ایرانی با آشپزی کشورهای همسایه (مانند عربی یا ترکی) چیست؟
با وجود اشتراکات و تاثیرات متقابل تاریخی فراوان، آشپزی ایرانی معمولا در استفاده از سبزیجات فراوان در خورشها (مانند قورمهسبزی)، طعمهای ترش و شیرین متعادل (با استفاده از میوهها، رب انار، آلو و…)، و نقش پررنگ زعفران و گلاب شاخصتر است. در حالی که مثلا آشپزی عربی ممکن است بیشتر بر استفاده از حبوبات، ماست و برخی ادویههای خاص تاکید داشته باشد یا آشپزی ترکی بر انواع کبابها، دلمهها و مزههای متنوع تمرکز کند. البته اینها کلیگویی است و تنوع درون هر آشپزی بسیار زیاد است.
چرا برنج و به خصوص تهدیگ در آشپزی ایرانی اینقدر اهمیت دارند؟
برنج (به ویژه در قالب چلو در کنار خورش و کباب، یا پلوهای ترکیبی) غذای اصلی و پایه بسیاری از وعدههای مهم ایرانی است و روش پخت آن به گونهای تکامل یافته که دانهها کاملا جدا از هم، کشیده و معطر باشند. تَهدیگ (لایه برشته و طلایی در کف قابلمه که میتواند از برنج، نان یا سیبزمینی باشد) نیز نه تنها بخش بسیار لذیذ و پرطرفدار غذا محسوب میشود، بلکه نشاندهنده مهارت آشپز بوده و به عنوان بخشی نمادین و جداییناپذیر از تجربه خوردن پلوی ایرانی در نظر گرفته میشود.
آیا غذاهای ایرانی معمولا تند (با فلفل قرمز) هستند؟
خیر، به طور کلی آشپزی کلاسیک و سنتی اکثر مناطق ایران تند نیست. برخلاف تصور برخی، تمرکز اصلی آشپزی ایرانی بر ایجاد طعمهای متعادل و پیچیده با استفاده از عطر و طعم خود مواد اولیه و ادویههایی مانند زعفران، زردچوبه، دارچین و لیمو عمانی است، نه لزوما بر تندی حاصل از فلفل. البته در آشپزی برخی مناطق خاص ایران، به ویژه در جنوب کشور، به دلیل ذائقه محلی و تاثیرات فرهنگی، ممکن است از فلفل بیشتری استفاده شود، اما این یک قاعده کلی برای تمام غذاهای ایرانی نیست.